معرفی وبلاگ
به نام خدا زن با نظاره کردن در آیینه ی گوهر وجودی که خداوند به وی عطا نموده،در می یابدکه از جایگاه اجتماعی بسیار والایی برخوردار است. هیچ پیامبر و معصومی از غیر زن زاده نمی شود.آری "زن با یک دست گهواره و با دست دیگر تاریخ بشریت را حرکت می دهد." زن در حکومت حضرت مهدی(عج)به جایگاه رفیع و واقعی خود دست می یابد.امام باقر(ع)در تفسیر آیه 148 سوره بقره می فرماید:"سوگند به خداوند،313 تن که 50 نفر از آنان زنند،بی هیچ قرار قبلی در مکه گرد می آیند و این است معنای آیه شریف:هرکجا باشید،خداوند شما را حاضر می کند،زیرا او بر هر کاری تواناست.بحار الانوار،ج52،ص223 به امید آن روز - مدیر وبلاگ"باران"
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 337331
تعداد نوشته ها : 430
تعداد نظرات : 46
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

 لياقتي نيست از سوي من ، اما كرامتي هست از سوي او و اجازه اي ، كه «مادر» خطابش كنم...

اصلاً مگر نه اينكه در زيارت ايشان آمده "السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا أُمّ الْمُؤْمِنِينَ" ؟! پس اجازه دارم بگويمش ؛ "مادر"...

روضه خوان مي گويد «مادر» را ، مادرم را ، جلوي چشم همسرش ، پدرم ، همان كه پيامبر فرمود "انأ و علي أبوا هذه الامة" ، همان كه علي اعلي بود ، همان كه فاتح خيبر بود ، همان كه پهلوان عرب بود ، همان كه اسدالله بود ، همان كه يدالله بود ، همان كه دستش بسته بود، كتك زده اند...

مي گويد ظلم كرده اند و تازه اين آغاز ظلم بوده ، آغاز مصايب بوده... راست مي گويد. از در شكستن و خانه آتش زدن بود كه به خيمه آتش زدن رسيد.سيلي زدن ها را تازه آغاز كرده اند.ظلم ها شروع شده...تنهايي علي ، گريه هايش بر چاه ، تنهايي حسن ، لخته هاي جگرش در طشت ، تنهايي حسين ، پاره هاي جگرش در صحرا ، در كربلا ، اِرباً اِربا... همه از اينجا شروع شد...

چه مصيبت هايي !

 نميشود كه دست روي دست گذاشت و فقط گريه كرد.

 خدايا كمكم كن.راهي نشانم بده...

خدا ميگويد مگر نگفتم به تان كه چه كنيد ؟! چه بخواهيد؟! مگر زيارت نميخوانيد عاشورايي؟! مگر در زيارت عاشورا نگفتم كه چه كنيد؟!

راست مي گويد.خدا را ميگويم.يادمان داده كه چه كنيم.چه بخواهيم.آنجا كه از مصيبت مي گويد.از زبان ما مي گويد.مي گويد كه اينطور بگوييد. اينطور بخواهيد.

دلسوخته ي غم ها و مصيبت ها اينطور ميگويد : " يا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ..." چه مصيبت بزرگي...

بعد از آن مي گويد "فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فيها..." خدا لعنت كند باعث و باني اش را...

حالا موضع گيري ميكند دربرابرشان ، در برابر ظالمان " بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِياَّئِهِم يا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ..."

بعد از ذكر عظمت مصيبت و لعن و اعلام بيزاري از بانيان اين ظلم عظيم ، باز فضاي غم و اندوه خود را نشان مي دهد و سختي و سنگيني بار اين غم عظيم را بار ديگر يادآور مي شود "بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ" پدر و مادرم به فدايت ، مصيبتت كمرم را شكست...

اما حالا...

اينجا شاه بيت اين غزل الهي است.اينجا كه از غم و مصيبت و درد و سوز و ناله گفته ، اينجا كه بهم ريخته و شاكي شده ، حالا ميخواهد واكنش نشان بدهد ، ميخواهد بگويد ، بخواهد ، از خدا... "فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَكْرَمَ مَقامَكَ وَ اَكْرَمَنى بِكَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و َآلِهِ" خدايا روزي ام كن كه بهمراه امام منصور ، امام منتقم ، امام زمان ، من هم باشم و برويم و انتقام بگيريم ، خونخواهي كنيم براي حسين ، براي پدرانمان براي مادرمان.اللهم الرزقنا...

آري جواب اين است.واكنش اين است."انتقام گيري"...

اصلاً هرجا ظلم ها را شمردي ، نامردي ها را شنيدي بايد در آخر به "انتقام" برسي.به امام منتقم برسي.هرجا از حسن و حسين و مظلوميت هايشان گفتي ، بايد منتقم بخواهي.مگر نه اينكه در ندبه ي جمعه ها ميخوانيم "اَينَ الحسن و الحسين،اَينَ اَبناءَالحسين..." تا ميرسيم به "اَينَ الطالبُ بِدَمِ المقتولِ بِكربلا..." ...

آري.«انتقام»...

البته نه آن انتقامي كه در ذهن و تعبير ماست.نه آن انتقامي كه ما معني ميكنيم.كه عبارت است از خالي كردن حرص و كينه ي خود و انجام ظلم متقابل در برابر ظلم...

نه.العياذ بالله ، امام معصوم ، انسان كامل كه مثل مانيست كه بخواهد از روي حرص كينه ي شخصي و جهت التيام نفس عمل كند.

نه.منظور آن انتقامي است كه خدا در كتابش از آن حرف زده.آنجا كه در چهارمين آيه از سوره ي آل عمران مي گويد "من قبلُ هُدَيً للناس و انزل الفرقان،اِنَّ الذين كفروا بآياتِ الله ، لَهُم عذابٌ شديد،والله عزيزٌ ذوانتقام" يعني كيفر كافران بعد از آنكه با آمدن فرقان ، حق و باطل مشخص و همه چيز بر همه كس روشن شد.كه اين انتقام چيزي جز عدالت نيست...

امام منتقم ، انتقام گيرنده و مجازات كننده ي جبهه ي باطل است.جبهه ي بدي ها ، جبهه ي نامردي ها...

آري اين چنين است...

خوب راهكاري نشانم داد خدا ... اينكه بعد از شنيدن روضه و اشك و آه ، انتقام گيري بخواهم...

حالا مي فهمم كه آن نوجوان بسيجي كه شب عمليات زيارت عاشورا ميخواند و سربند يامهدي مي بست ، پشت لباس خاكي اش مينوشت " مي روم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم " و دل را به دريا ميزد و عاشقانه پا به ميدان ميگذاشت ، چه فهميده بود از زيارت عاشورا...

فهميده بود كه بايد انتقام بخواهيم.بخواهيم تا بيايد و ...

اما هنوز نيامده و هنوز محقق نشده آن انتقام.و ما همچنان منتظريم...

تمام عشقمان اين است كه «مادر» صدايش كنيم. 

همچنان منتظريم...

هنوز منتظر منتقمِ پشت ابرِ آن ماه بانويي هستيم

كه نه پشت ابر كه در پشت «در» ناله ي مظلوميت سر داد...

ما منتظر منتقم فاطمه هستيم.

ghatreh.com

 


دسته ها : مناسبت ها
شنبه بیست و چهارم 1 1392 11:31
X