" انسان به اندازه برخورداري هايي كه دارد انسان نيست،
بلكه درست بالعكس
انسان به اندازه ي نيازهايي كه در خود احساس مي كند انسان است
و هر چقدر فاصله " بودن " تا " شدن " زيادتر باشد، او آدم تر است.
آن چيزي كه هستيم تا آن چيزي كه مي خواهيم باشيم،
وسعت آن فاصله
محك و ميزان و ومعيار تعالي انديشه و تفكر و شخصيت انسان است!"
دكتر شريعتي
خدايا
گرفتارم مپسند....
ما از راه دور به زندگي ديگران نگاه مي كنيم
و به نظرمان مي رسد كه آنها بر جاده هاي هموار گام برمي دارند!
شخصي به يك ويلن زن معروف گفت:
حاضر بودم تمام زندگيم را بدهم تا بتوانم مثل شما ويلن بزنم،
ويلن زن لبخندي زد و كفت: من هم همين كار را كردم!
كاري كه در برابر ماست
هرگز،
به بزرگي نيرويي نيست
كه پشت سر ماست.
گفته اند:
اگر دليل زندگي ات را بيابي، هرگز خطايي را دو بار تكرار نمي كني!
زندگي يك صبح بهاريست،
اگر دوستي داشته باشي
تا كمي آفتاب را با او قسمت كني....
آمد آن بانو كه فخر هر زن است
هر دلي با ذكر نامش گلشن است
روح تاريك همه سرگشتگان
در شعاع نور عشقش روشن است.
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما
عشق پيشوند زندگي
و پسوند مرگ است.
سرآغاز آفرينش،
و تعريف هر نفس است.