آيا مي دانيد وزن مغز تقريبا 1400 گرم كه شامل 9000000000 سلول
خاكستري مي باشد؟
آيا مي دانيد انسان در طول شبانه روز به طور متوسط 5000 كلمه حرف
مي زند؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايگر
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ لِبَاسا وَ النَّوْمَ سُبَاتا وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورا
ستايش مخصوص خداست، كه شب را لباس وپوشش قرارداد، وخواب را آسايش مردم، وقرارداد روز را براي جنبش وكار،
لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَدا حَمْدا دَائِما
ستايش مخصوص وسزاوار توست ، كه مرا از خوبگاهم برانگيختي ، واگرخواسته بودي جاويدان مي ساختي ، حمد دائم
لا يَنْقَطِعُ أَبَدا وَ لايُحْصِي لَهُ الْخَلائِقُ عَدَدا اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ َ
هرگز قطع نشود، وكسي آن را به شماره نتوانند كرد خلقها آمار وعددي را، خدايا ستايش وسپاس مخصوص توست كه آفريدي
فَسَوَّيْتَ وَقَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ وَ عَافَيْتَ
پس برابرنمودي، واندازه بخشيدي، وحكم فرمان دادي وبميراندي وزنده كردي وبيمارنمودي وشفاعنايت كردي وسلامت دادي
وَ أَبْلَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ
وآزمايش نمودي وبرعرش يكسان برآمدي وبرتمام ملك وجودمتصرف ومحيطي، ميخوانم تورا،خواندن كسي كه ناتوان گشته
وَسِيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ وَ تَدَانَى فِي الدُّنْيَا أَمَلُهُ وَ اشْتَدَّتْ إِلَى
وسيله اش وبريده است چاره اش ونزديك شد اجل او يعني مرگش و به پستي گرائيده در دنيا آرزويش وشدت يافته به سوي
رَحْمَتِكَ فَاقَتُهُ وَعَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ وَكَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ
رحمتت نيازش وبزرگ شده به علّت تفريط او حسرتش وزياد بوده لغزش وخطايش وخالص گشته براي تو
تَوْبَتُهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ ارْزُقْنِي
توبه وزاريش پس درود فرست بر محمد كه آخرين پيامبران است وبر خاندان پاك وپاكيزه اش وروزي كن مرا
شَفَاعَةَ مُحَمَّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ لا تَحْرِمْنِي صُحْبَتَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
شفاعت محمد را ، درود خدا بر او و خاندان او، ومحرومم مكن همنيشيني او را همانا البته توئي مهربانترين مهربانان،
اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْأَرْبَعَاءِ أَرْبَعا اجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِكَ
خدايا برآور در روز چهارشنبه چهار حاجتم را ، قرارده نيرويم را در طاعتت وخوشحاليم را در بندگي تو
وَ رَغْبَتِي فِي ثَوَابِكَ وَ زُهْدِي فِيمَا يُوجِبُ لِي أَلِيمَ عِقَابِكَ إِنَّكَ لَطِيفٌ
وميل وآرزويم را در پاداش تو وزهدم را در به چيزي كه موجب شود براي من دردناك مجازات تو ،همانا تو لطف كننده اي
لِمَا تَشَاءُ
آنچه را كه مي خواهي
آيا مي دانيد كدام پيامبر قاري بهشتيان است؟
حضرت داوود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
اين ماه همان گونه كه از اسم آن پيداست بهار ماههاست ؛ به جهت اين كه آثار رحمت خداوند در آن هويداست . در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاى زيبايى او بر زمين فرود آمده است ؛ زيرا ميلاد رسول خدا صل الله عليه و آله در اين ماه است و مى توان ادعا كرد كه از اول آفرينش زمين ، رحمتى مانند آن بر زمين فرود نيامده است .
از آداب اين ماه است :
1. تمام ماه را در روز تولد پيامبر صل الله عليه و آله با تلاشهاى نيكو و اطاعتهاى گرانقدر و بزرگ ، بزرگ داشته و با پروردگار خود در مورد اين نعمت بزرگ مناجات نمايد.
2. دعا كردن در اول اين ماه با دعاهايى كه روايت شده است از مهم ترين اعمال اين ماه مى باشد.
3. روز هشتم ربيع الاول ، روز وفات امام حسن عسگرى عليه السلام مى باشد. پس سزاوار است در اين روز اندوهگين باشد، بخصوص با در نظر گرفتن اين كه صاحب مصيبت حضرت امام عصر(عج ) مى باشد؛ پس بايد آن امام عليه السلام را با هر زيارتى كه به ذهنش مى رسد زيارت نموده و به امام زمان عليه السلام تسليت بگويد.
4. روز نهم ربيع الاول ، چنانكه در روايت گرانقدرى آمده است ، روز نابودى دشمن خدا بوده و اين روز و خوشحالى در آن فضيلت داشته و روز شادى پيروان آل محمد صل الله عليه و آله مى باشد. سزاوار است كه دوستان آل محمد صل الله عليه و آله شادى خود را در اين روز، به خاطر نابودى دشمن خدا آشكار كنند.
5. روز دهم ربيع الاول ، روز ازدواج پيامبر صل الله عليه و آله با حضرت خديجه عليهاالسلام مى باشد و بر شيعيان لازم است كه به خاطر تاءثير اين ازدواج مبارك و فرخنده ، در خوبى ها و سعادت ها و انتشار نورهاى درخشان و پاك ، آن را بزرگ بدارند.
6. روز هفدهم ربيع الاول ، همان طور كه گفته شد روز ميلاد حضرت رسول صل الله عليه و آله است . از كارهاى مهم اين روز، روزه داشتن اين روز، به خاطر شكرگزارى و به جا آوردن دو ركعت نماز مى باشد كه در هر ركعت آن يك بار سوره حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره اخلاص مى خواند. سپس در مكان نماز خود نشسته و دعايى را كه روايت شده است را مى خواند.
7. از كارهاى مهم در روز ميلاد پيامبر صل الله عليه و آله ، رعايت آداب عيد و اظهار مراسم شرعى عيدهاى بزرگ است ، تا ديگران اين روز را به عنوان عيد بشناسند.
8. از مهمترين اعمال مهم اين روز به پايان رساندن روز خود با سلام به حاميان و نگهبانان آن روز و به درگاه آنان جهت شفاعت و اصلاح حال تضرع نمودن ، مى باشد.
امام علي(ع):
"در شگفتم از كسي كه ديگران عيبي را به او نسبت مي دهند و خود هم مي داند كه آن عيب در او هست،پس چگونه از سخن ديگران ناراحت مي شود؟
ودر شگفتم از كسي كه ديگران صفت خوبي را به او نسبت مي دهند و خود او هم مي داند كه آن خوبي در او نيست،پس چگونه از سخن ديگران خوشحال مي شود؟"
1- بزرگترين واجب
قال اميرمومنين علي(ع: )برالوالدين اكبر فريضه.
اميرمومنين علي (ع) فرمود: بزرگترين ومهمترين تكليف الهي نيكي به پدر و مادر است.(ميزان الحكمه ،ج10،ص709)
2- برترين اعمال
قال الصادق(ع:) افضل الاعمال الصلاه لوقتها ،وبرالوالدين والجهاد في سبيل الله .
امام صادق (ع) فرمود: برترين كارها عبارت است از: 1- نماز دروقت 2- نيكي به پدر و مادر
3- جهاد در راه خدا . (بحارالانوار، ج 74،ص85)
3- انس با پدر و مادر...
فقال رسول الله (ص: )فقر مع والديك فوالذي نفسي بيده لانسهما بك يوما وليله خير من جهاد سنه.
مردي خدمت پيامبراكرم(ص) آمد وگفت: پدر و مادر پيري دارم كه به خاطر انس با من مايل نيستند به جهاد بروم، رسول خدا(ص)فرمود: پيش پدر و مادر بمان ،قسم به آن كه جانم در دست اوست انس
يك روز آنان با تو از جهاد يك سال بهتراست.(البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد.(بحارالانوار،ج74،ص52)
خدايا، سه خصلت مرا از سؤال به درگاهت منع مى كند و يك خصلت مرا به آن وا مى دارد.
امرى كه به آن فرمان دادى و من در انجام آن درنگ كردم و نهي ى كه از آن جلوگيرى كردى و من به سوى آن شتافتم و نعمتى كه به من ارزانى داشتى و من در سپاسگزاري اش كوتاهى نمودم ، مرا (از سؤال به درگاهت) باز مى دارد.
و فضل و احسان تو بر كسى كه رو به سوى تو كرده و با گمان نيك به سوى تو آمده است مرا به سؤال از درگاهت وا مى دارد.
زيرا ، همه احسان هاى تو ، بخشش و تفضل است و همه نعمت هاى تو ابتدايى است. پس اينك ، اى خداى من ، من به درگاه گرامى تو بسان فرمانبردار خوار ايستاده ام و با شرمندگى همچون محتاج عيال مند در خواست مى كنم.
اعتراف مى كنم به اينكه جز با خوددارى از معصيت تو در هنگام احسانت ، تسليم تو نشده ام و در هيچ حالى بدون منت و احسان تو نبوده ام. پس اى پروردگار من ، آيا اقرار من در پيشگاه تو به بدى آنچه انجام داده ام ، سودى خواهد بخشيد ؟ و آيا اعتراف من در درگاهت به زشتى آنچه مرتكب شده ام نجاتم خواهد داد ؟
يا آنكه در اين مقام دشمنى خود را برايم فرض كرده اى ؟ يا هنگام دعاى من ، دشمنى تو همراه من بوده است ؟
پاك و منزهى ، هرگز از تو نوميد نمى شوم و حال آنكه تو در توبه را برويم گشوده اى ، بلكه مى گويم ؛ گفتار بنده خوارى كه به خود ستم كرده و حرمت پروردگارش را كم شمرده است. بنده اى كه گناهانش بزرگ و رو به فزونى است و روزگارش به او پشت كرده و از او بر گشته است. سرانجام ببيند زمان كار گذشته و عمر به پايان رسيده و يقين كند كه در برابر تو چاره اى ندارد و گريزگاهى برايش نيست ، به وسيله توبه به تو رو آورد و توبه را براى تو خالص كند ، آنگاه با دلى پاك و پاكيزه به سوى تو بر خيزد و با صداى تغيير يافته به آرامى تو را بخواند. در حالى كه براى تو تواضع كرده و سر فرود آورده، و سر به زير افكنده و كج شده و ترس پاهايش را به لرزه انداخته و اشك چهره اش را فرا گرفته است ، ترا چنين مى خواند :
اى مهربانترين مهربانان و اى بخشنده ترين كه رحمت جويان همواره رو به سوى او دارند
و اى مهربانترين كسى كه آمرزش خواهان گرد او در طوافند
و اى آنكه بخشش او از كيفرش بيشتر است و اى آنكه خشنودى او از خشمش افزونتر است.
و اى آنكه با گذشت نيك خويش ، سزاوار حمد و ثناى آفريدگان گرديده، و اى آنكه بندگانش را به پذيرفتن توبه عادت داده ،
و اى آنكه گناه و تباهى بندگان را با توبه اصلاح كرده و اى آنكه با كار اندك ايشان خشنود گشته
و اى آنكه كار اندك بندگان را پاداش فراوان داده
و اى آنكه اجابت دعاى ايشان را ضمانت كرده و اى آنكه از روى احسان خويش وعده پاداش نيك به بندگان را داده.
من گناهكارتر از آنكه معصيت تو كرده و او را آمرزيده اى نيستم و نكوهيده تر از كسى كه به پيشگاه تو عذر تقصير آورده و عذرش را پذيرفته اى نيستم و ستمكارتر از كسى كه به درگاه تو توبه كرده و به سوى او بازگشتى ، نيستم در اين مقام كه هستم به سوى تو باز مى گردم و توبه مى كنم و توبه كسى كه از كرده هاى خود پشيمان است و از اندوخته هاى خود بيمناك است و از آنچه در آن گرفتار شده شرمنده است.
مى داند كه بخشش گناه بزرگ براى تو كار سنگينى نيست و گذشت از معصيت فراوان بر تو دشوار نيست و تحمل جنايات زشت بر تو گران نمى باشد و محبوبترين بندگان در پيشگاه تو كسى است كه بر تو سر كشى نكند و از اصرار (بر گناه) اجتناب ورزد و همواره طلب آمرزش كند.
من در پيشگاه تو از سركشى بيزارى مى جويم و از اينكه (در گناه و سركشى) اصرار كنم به تو پناه مى برم و به خاطر كوتاهى و قصورى كه روا داشتم از تو آمرزش مى خواهم و بر كارهايى (عبادات و طاعات) كه از انجام آن ناتوانم از تو يارى مى طلبم.
پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست، و آنچه از (حقوق) تو بر من واجب است بر من ببخش و از آنچه از جانب تو سزاوار آنم معافم دار و از آنچه زشت كاران از آن بيمناك اند پناهم ده ، زيرا تو مى توانى ببخشى و آمرزش تو مورد اميد است ، تو به گذشت ، شهرت دارى ، براى خواسته من ، غير از تو هيچ پاسخى نيست و براى گناه من ، غير از تو بخشنده اى نيست. تو از همه عيبها پاك و دور هستى.
و من بر خودم جز از تو نمى ترسم، زيرا تو شايسته آن هستى كه از تو بترسند و سزاوار آن هستى كه ديگران را ببخشايى ، بر محمد و آل محمد درود فرست و حاجتم را رواكن و خواسته ام را برآور و گناهم را ببخش و مرا از ترس، ايمن گردان ، زيرا تو به هر چيز توانايى بر آوردن آنچه خواستم بر تو آسان است. دعايم را مستجاب كن اى پروردگار جهانيان.
حسن ظن و خوشبيني به خدا عزوجل
منبع : اصول كافي ص 219
منبع : اصول كافي ص 221
منبع : اصول كافي
سه ويژگى برجسته مؤمن
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:
سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،
امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،
امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
سرخوش زسبوي غم پنهاني خويشم
چون زلف تو سرگرم پريشاني خويشم
***
در بزم وصال تو نگويم زكم و بيش
چون آينه خو كرده به ويراني خويشم
***
لب باز نكردم به خروشي و فغاني
من محرم راز دل طوفاني خويشم
***
يك چند پشيمان شدم از رندي و مستي
عمريست پشيمان زپشيماني خويشم
***
از شوق شكرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان زگران جاني خويشم
***
بشكسته تر از خويش نديدم به همه عمر
افسرده دل از خويشم و زنداني خويشم
***
هر چند امين، بسته دنيا نيم اما
دلبسته ياران خراساني خويشم
مقام معظم رهبري
شاه شَوَم، ماه شَوَم، زَر شَوَم در حرمت باز كبوتر شوم
اى ملك الحاج! كجا ميروى؟ پشت به اين قبله چرا ميروى؟
سعى در اين مروه، صفا ميدهد خاك بهشت است، شفا ميدهد
سنگ تو بر سينه زد ايران زمين سرمه خاك تو كشد هند و چين
سنگ به پاى تو وفا ميكند راز دل شيعه ادا ميكند
تا اثر پاى تو جا مانده است اين دهن بوسه وامانده است
سنگ سياهى كه در اين جاستى سر سويداى نظرهاستى
عهد به جز با لب پيمانه نيست جز تو ولى نيست، وليعهد چيست؟
مشرق دل عرصه شبديز نيست هر كه على نيست، ولى نيز نيست
دام بچينيد ز دارالسلام صيد حرام است به بيت الحرام
مهدي بياتي ريزي