اگر حس و حال خوبي داري براي آن است كه افكار خوبي در سر داري.
راندابرن
خدايا ،بر داده ها و نداده هات شكر...
اين كه حكمت كارهارو فقط خودت مي دوني و بس ،خودش جاي شكر داره....
چون شايد در اين صورت نه صبر آدم ها آزمايش مي شد و نه ظرفيت هاشون...
خدايا شكر
بوي بهارو مي شه حس كرد ...
از جنب و جوش شهر ،از شادي بچه ها،از هياهوي بازار ،
از زمزمه ي درختان و از آواز پرنده ها.
بوي بهار مي آد ،از خونه تكوني و سبزه و گلدون...
بهار تجديد حيات طبيعته و معلم همه ي انسان ها.
بياييد مثل طبيعت و بهار همه چي رو از نو آغاز كنيم...
سلام خدا جون
امروز باز با بارش رحمتت ،شهر خفته را چه زيبا بيدار كردي
وقدرت مسحور كننده ات را به رخ همه كشيدي
شهر پر از شادي شد.
دوستت دارم...
اراده ي انساني،در كنار مقدرات او ايستاده و چرخ تكامل او را اداره مي كند.
فيثاغورث
به دست خود درختي مي نشانم
به پايش جوي آبي مي كشانم
كمي تخم چمن بر روي خاكش
براي يادگاري مي فشانم
درختم كم كم آرد برگ و باري
بسازد بر سر خود شاخساري
چمن رويد درآنجا سبز و خرم
شود زير درختم سبزه زاري
به تابستان كه گرما رو نمايد
درختم چتر خود را مي گشايد
خنك مي سازد آنجا را ز سايه
دل هر رهگذر را مي ربايد
به پايش خسته اي بي حال و بي تاب
ميان روز گرمي مي رود خواب
شود بيدار و گويد اي كه اينجا
درختي كاشتي،روح تو شاداب