اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي
و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي
حوالي نگاهمان دوباره صف كشيده است
صداي تيك تاك غم، شماره هاي صنعتي!
امان از اشتباه هاي ناتماممان، همان
تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي!
ميان قرن حادثه كجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي!
كسي نيامد از تبار انتظارمان ببين
كه مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي!
يادمه مدتي نصيحتم اين بود كه: تو شروع كن بقيه ش درست ميشه...
حالا مدتيه كه خودم نميتونم شروع كنم!
خدايا كمكم كن تا بتونم شروع كنم....