از اشعار فارسى اقبال در اين باره
مريم از يك نسبت عيسى عزيز *** از سه نسبت حضرت زهرا(س) عزيز
نور چشم رحمه للعالمين *** آن امام اولين و آخرين
آنكه جان در پيكر گيتى دميد *** روزگار تازه آيين آفريد
بانوى آن تاجدار اهل أتى *** مرتضى مشكل گشا، شيرخدا
پادشاه و كلبه اى ايوان او *** يك حسام و يك زره سامان او
مادر آن مركز پرگار عشق *** مادر آن كاروان سالار عشق
آن يكى شمع شبستان حرم *** حافظ جمعيت خير الامم
تا نشيند آتش پيكار و كين *** پشت پا زد بر سر تاج نگين
در نواى زندگى سوز از حسين(ع) *** اهل حق حرّيت آموز از حسين(ع)
سيرت فرزندها از امّهات *** جوهر صدق و صفا از امّهات
مزرع تسليم را حاصل بتول *** مادران را اسوه كامل بتول
بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت *** با يهودى چادر خود را فروخت
نورى و هم آتشى فرمانبرش *** كه رضايش در رضاى شوهرش
آن ادب پرورده ى صبر و رضا *** آسياگردان و لب قرآن سرا
گريه هاى او ز بالين بىنياز *** گوهر افشاندى بدامان نماز
اشك او برچيد جبرئيل از زمين *** همچو شبنم ريخت بر عرش برين
رشته ى آيين حق زنجير پاست *** پاس فرمان جناب مصطفى است
ورنه گرد تربتش گرديدمى *** سجده ها بر خاك او پاشيدمى